سبک شمردنکوچک و خوار شمردن چیزی یا کسی را سبک شمردن (استخفاف) گویند. از احکام آن در بابهای مختلف، همچون طهارت، شهادات و حدود سخن گفتهاند؛ چنان که در کتب نگاشته شده در موضوع قواعد فقهی در ذیل قاعده «حرمت اهانت به محترمات» به این موضوع نیز پرداختهاند. ۱ - استخفاف با گفتارسبک شمردن چیزی با گفتار، از قبیل به کار بردن کلمات بیانگر آن، مانند دشنام دادن، استخففاف با گفتار است. ۲ - استخفاف با فعلسبک شمردن چیزی با فعل، از قبیل انجام دادن کاری که بر آن دلالت دارد، استخفاف با فعل است. ۳ - افعال دلالت کننده بر استخفافافعال دلالت کننده بر استخفاف چند گونه است: ۱. کارهایی که دلالت آنها بر استخفاف صریح است و تحقق استخفاف به آن، متوقف بر قصد استخفاف نیست، بلکه با قصد غیر استخفاف نیز از عنوان استخفاف خارج نمیشود، مانند انداختن نجاست بر چیزی که احترام آن واجب است. ۲. کارهایی که ظهور در استخفاف دارد، لیکن با قصد غیر استخفاف از استخفاف خارج میشود، مانند مالیدن چیزی محترم بر پشت یا پای خود به قصد شفا گرفتن. ۳. کارهایی که ظهور در استخفاف ندارد و تحقق استخفاف و عدم آن منوط به قصد انجام دهنده آن است، مانند دراز کردن پا در محضر قرآن کریم. ۴ - حکم تکلیفیحکم استخفاف بر حسب نوع و متعلق آن متفاوت است. استخفاف نسبت به آنچه از نظر شرع احترام آن واجب است، حرام میباشد؛ خواه از زمانهای شریف باشد، مانند ماه رمضان، ماههای حرام و روز جمعه یا از مکانهای شریف، همچون مکه مکرمه، مساجد و مشاهد مشرفه یا اشخاص شریف، مانند پیامبران و امامان معصوم علیهم السّلام، حضرت صدیقه طاهره علیها السّلام و مؤمن و نیز فرشتگان و یا غیر آنها از محترمات، از قبیل قرآن کریم، سخنان معصومان علیهم السّلام، تربت امام حسین علیه السّلام و کعبه مشرفه و نیز احکام شرعی و خوردنیها، چون نان. برخی مراتب استخفاف- که بیانگر بی اعتقادی استخفاف کننده به آن موضوع است- موجب کفر و ارتداد میشود، مانند اهانت و استهزای خدا و اسماء و صفات او، پیامبران و معصومان علیهم السّلام، قرآن کریم، کعبه و احکام ضروری و مسلم دینی و شرعی. استخفاف در برخی موارد جایز است، مانند استخفاف نسبت به بدعت گذار، کافر حربی و مسلمانی که آشکارا مرتکب گناهان میشود. ۵ - ترک مستحبات و انجام مکروهاتترک مستحب و انجام دادن مکروه، حتی همه مستحبات و مکروهات، حرام نیست و در نتیجه موجب سقوط عدالت فرد نمیشود؛ لیکن اگر ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات به حدّ استخفاف و بی اعتنایی به احکام شرع برسد، مانند اینکه بر ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات اصرار ورزد، آیا موجب سقوط عدالت فرد میشود یا نه و درصورت نخست آیا منشأ سقوط عدالت، معصیت بودن عمل است یا خلاف مروت بودن آن، اقوال مختلف است. [۴]
مرآة العقول ج۱۵، ص۳۹۸.
[۵]
الدرر النجفیة ج۴، ص۴۷-۴۸.
[۶]
مفاتیح الأصول، ص۵۵۷.
[۷]
مشارق الأحکام، ص۱۹۴-۱۹۵.
برخی، ترک یک صنف از مستحبات، همچون نمازهای مستحب را در صورت اصرار بر آن و عادت قرار دادن به جهت خلاف مروّت بودن، موجب سقوط عدالت دانستهاند. ۶ - پانویس
۷ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۳۷۹-۳۸۱. |